علم می گوید ماهی به خاطر دور شدن از آب،به دلایل طبیعی می میرد.
اما هر کس بالا و پایین پریدن ماهی را دیده باشد،تصدیق می کند که ماهی از بی آبی به دلیل طبیعی نمی میرد.
ماهی به خاطر آب خودش را می کشد!
خشم....عجز....تنهایی....
این ها لغاتی علمی نیستند.
"ارمیا" ماهی بی دست و پای حلال گوشتی شده بود روی زمین!
گوشهایش صدای ارمیا را به صدای استادان ترجیح می داد.
دستانش موقع دست دادن و لب هایش موقع بوسیدن – با شرمی بی معنی – ارمیا را ترجیح داد.
ارمیا
نخستین کتاب رضا امیرخانی است که در سال 1372 منتشر شد و تاکنون به چاپ چهارم رسیده است. نام کتاب از شخصیت اصلی آن وام گرفته شده.
گلابی نوشت:
1.در مورد داستانش توضیح ندادم که خودتون بخونید!
2.توصیه می کنم حتما بخونیدش!
3.قیمت کتاب هم مناسبه!
4.این کتاب رو یکی از دوستانم بهم هدیه دادن.
5.قسمت هایی از کتاب که خودم دوس داشتم:
"باز هم مکث همیشگی ارمیا. به این جای نماز که می رسید صورتش در هم می رفت. فکری به پیچیدگی و در هم ریختگی موهایش به جای روی سر ، توی سرش ریشه می دواند:
- من چه ربطی به بندگان صالح خدا دارم؟ شاید خدا خواسته مرا مسخره کند. من با ...
و بعد گناهان کوچک و بزرگش را به یاد می آورد. خجالت مثل برق گرفتگی می لرزاندش و بعد هم متوجه مکث زیادش می شد.
- السلام علیکم و رحمه الله و برکاته."
بقیشم نمی گم که بیشتر از این لو نره!
6.راستی این کتاب از جمله کتابهای سوره مهره،و جزء کتابهای زرینه!
7.دوستانی که این کتابو می خونن یا قبلا خوندن،لطفا نظرشونو راجب این کتاب بگن.
همین!