(به مناسبت 4مین سال گرد شهدای بمب گذاری حسینیه سیدالشهدای شیراز)
24.فروردین.1387
شنبه ای بود،مثل همه ی شنبه ها.خب ساده است،شنبه برای ما کانونی ها بیش از آنکه معنای روز اول هفته را بدهد،معنای "کانون" را می دهد.همیشه شنبه یعنی کانون!!
حریـــم قدسیت بـــال مناجــاتی بده
گنبــــدت دل می برد وقت مـــلاقاتی بده
دستهایم خالی از پیش است سوغاتی بده
من فقـــیرم تکه نــــانی بهر خیـــــراتی بده
از کــنار تو گدا با دســت خــالی رد نــــشد
نیست عاقل هر کسی دیوانه ی مشهد نشد
بی تو باشم حضرت خورشید،سردم می شود
ما را ببخش از عشق تو دیوانه نیستیم از صــبح شــنبه تا شـــب جمعه بیـــــا بیــــا
با زائـــران چــشم تو بیــگانه نیســتیم
جمــــعه برای امدنــــت خانه نیســــتیم
سلام.
جاتون خالی نماز ظهر حرم حضرت معصومه(س) بودیم.
2رکعت نماز هم به نیابت از همه دوستان خوندم.
امشبم خدا توفیق داد،جمکران کمیل 2آگو بودم.
شعر هم از صابر خراسانی!
همین!
من کــه مــسا فر ســفر جــمکرانیــم
اصــــلا فدای بی کســـی تو جوانیــــم
گریه برای غربت چشمت وظیفه است
دنبال اشــک هـــای امـــام زمـــانـــیم
سلاااااااااااام.بهار 91 مبارک!
امشب مسجد مقدس جمکران،2آ گوی همه بودم.
شعر هم از صابر خراسانی بود.
همین!